مدیریت عملکرد و ارزیابی عملکرد در اکثر موارد به جای یکدیگر استفاده میشوند. این دو فرآیند، ممکن است تشابههایی داشته باشند؛ اما مفاهیم یکسانی ندارند.
به عنوان مثال، مدیریت عملکرد یک فرآیند جامع است که بر گفتگوی تمامی ذینفعان تأکید میکند. در حالی که ارزیابی عملکرد به طور اصولی یک ارزیابی از بالا به پایین برای رتبهبندی عملکرد کارکنان است که به صورت دورهای تکرار میشود. گرچه ارزیابی عملکرد محبوبیت چندانی ندارد، اما روشهایی برای بهبود آن وجود دارد.
مدیریت عملکرد
مدیریت عملکرد، فرآیند مدیریت و توسعه عملکرد کارکنان در سطح سازمان است. هدف مدیریت عملکرد، برنامهریزی، پیگیری و ارزیابی عملکرد کارکنان در یک دوره زمانی خاص است. هدف نهایی مدیریت عملکرد، انگیزش کارکنان و افزایش بازدهی و کارایی آنهاست.
ارزیابی عملکرد
فرآیند ارزیابی و سنجش عملکرد کارکنان، به ارزیابی عملکرد بر اساس یک الگوی زمانی مشخص، معروف است. در مقابل مدیریت عملکرد، ارزیابی عملکرد محدود و بر مبنای عملکرد گذشته است و معمولاً – بسته به سیاستهای سازمان – یک یا دو بار در طول سال انجام میشود. به همین دلیل، ارزیابی عملکرد تنها به عنوان یک قسمت از فرآیند جامع مدیریت عملکرد در نظر گرفته میشود.
در جدول زیر، تفاوتهای اساسی ارزیابی عملکرد با مدیریت عملکرد آمده است:
بررسی مدیریت عملکرد و ارزیابی عملکرد در اجرا
ارزیابی عملکرد و مدیریت عملکرد، در اجرا شباهتهایی با یکدیگر دارند. هر دو فرآیندها شامل موارد زیر میشوند:
1- تعیین هدف ها و شفافسازی انتظارات.
2- تعیین اصولی برای اندازهگیری عملکرد.
3- بررسی دستیابی به اهداف مشخص شده.
4- شناسایی موانع عملکرد موثر.
5- شناسایی راههای کمک به کارکنان برای رسیدن به اهداف و بهبود عملکرد.
تناوب زمانی مدیریت عملکرد و ارزیابی عملکرد
ارزیابی عملکرد یک فرآیند واکنشی است که تنها عملکرد گذشته فرد را بررسی میکند. در بسیاری از سازمانها، ارزیابی عملکرد بطور معمول یک یا دو بار در سال انجام میشود. ارزیابی عملکرد یک فعالیت پرسنلی مشخص است که با کار هر روزهی کارکنان هماهنگ نیست.
مدیریت عملکرد یک فرآیند تعاملی پیش بینی کننده است که عملکرد فرد را در یک رویکرد مداوم مدیریت میکند. هدف اصلی مدیریت عملکرد، دستیابی کارکنان به اهداف در زمان مشخص است. در حالت ایدهآل، اگر اهداف متناسب با تواناییهای کارکنان تعیین شود، نیازی به اصلاحات نمیباشد. چنین فرآیندی، در روشهای روزانه کارکنان، تفاوت قابل توجهی ایجاد میکند.
“بسیاری از سازمانهای پیشرو، ارزیابی عملکرد را تنها به عنوان بخشی از فرآیند مدیریت عملکرد خود در نظر گرفتهاند. این کار به آنها کمک میکند تا اقدامات اصلاحی مورد نیاز را انجام داده و با ترکیب این دو فرایند، اهداف بلندتری را مشخص کنند.”
مسئولیت اجرای مدیریت عملکرد و ارزیابی عملکرد
مدیریت عملکرد شامل کارکنان و مدیران آنها است. همچنین، سایر افراد مرتبط نقش مهمی در مدیریت عملکرد دارند. ذینفع، هر کسی است که میتواند بر عملکرد شخصی مثبت یا منفی تأثیر بگذارد. لازم است که در این فرآیند، به افراد وظایفی مناسب برای شخصیسازی بر اساس کارکرد انجام شده اختصاص داده شود.
ارزیابی عملکرد معمولاً به عنوان یک رویهی استاندارد توسط واحد منابع انسانی با همکاری مدیران مستقیم اجرا میشود. این فرآیند بستگی به عنوان شغلی کارمند، تجربه و شرح شغل او دارد. در این ارزیابی، سرپرست یا مدیر به عنوان یک قاضی نقش دارد و حرف آخر را میزند.
در برخی سازمانها، در سیستمهای ارزیابی، کارکنان و مدیران میتوانند اهداف مشترک را تعریف کنند. در این سیستمها، مدیران میتوانند عملکرد فرد را در دورههای زمانی خاص بررسی کنند. این ویژگی باعث شباهت این سیستمها با مدیریت عملکرد میشود. تنها مشکل، عدم امکان محاسبه لحظهای میزان تحقق اهداف است که در فرآیند مدیریت عملکرد این امکان وجود دارد.
ساختار مدیریت عملکرد در مقایسه با ارزیابی عملکرد
اگرچه فرایند ارزیابی عملکرد ساختار یافته تر و رسمی تر است، اما در این سیستم ها، امکان شخصی سازی حوزه های کلیدی عملکرد که از یک فرد به فرد دیگر متفاوت است وجود دارد. هرچند که در خصوص تعیین پارامترهای رتبه بندی، این سیستم معمولاً انعطاف پذیری کمی دارد زیرا رتبه بندی ها برای تمام کارکنان یکسان هستند.
در برابر آن، فرآیند مدیریت عملکرد در ارزیابی و سنجش عملکرد افراد انعطاف بیشتری دارد. در این فرآیند، اصول مشخصی در خصوص عملکرد بهینه وجود دارد، اما این اصول ممکن است بسته به شرح شغل و قابلیتهای افراد از یک فرد تا فرد دیگر متفاوت باشند.
می توان گفت که ارزیابی عملکرد یک فرایند بسیار مهم و ضروری است که با مدیریت عملکرد به خوبی هماهنگ شده است. به عبارت دیگر، ارزیابی عملکرد فقط یک قطعه از یک پازل بزرگتر به نام مدیریت عملکرد است.
ثبت ديدگاه