مدل سازمان­های سنتی به گونه­ ای شکل گرفته بود که به همه کارکنان القاء شده بود که رهبر سازمان همه موارد را بهتر از همه می­داند. از این رو همه دستورات از راس سازمان به پایین در جریان بود و همه کارکنان منتظر دستورات ارسال شده از راس سازمان بودند.در مدل سازمان­ های مدرن ساختار سازمان تغییر یافته است، به گونه­ ای که اتکاء به افراد با هوش و با ذکاوت در راس سازمان کاهش یافته است و این بدان معناست که هرم سازمان­ ها برعکس شده است.

هرم سازمانی

دیگر انتظار برای دریافت دستورات از راس هرم پایان یافته است چرا که این وضعیت در سازمان­ های مدرن به معنای کار کردن جهت خشنودی رهبران سازمان قلمداد می­گردد.

ساختار سازمان­ ها تغییرات بنیادینی کرده است درحالیکه رهبران همچنان نقش کلیدی را در سازمان ایفا می­کنند، اما دستور جای خود را به ایجاد فرصت داده است. بدان معنا که رهبران سازمان می بایستی شرایطی را فراهم کنند تا کارکنان بتوانند با رفع موانع پیش رو به سمت موفقیت خود و سازمان حرکت کنند.

قدرت دادن به کارکنان رابطه مستقیم با وضوح و شفافیت در سازمان دارد.

قدرت بخشیدن به کارکنان و افزایش اختیار به آنان به همراه فراهم آوردن فرصت مناسب برای ایجاد خلاقیت بازی برد – برد خواهد بود. باید توجه کرد که فرآهم کردن شرایط مناسب برای افزایش اختیار و قدرت به کارکنان بدون شفاف­ سازی نتیجه­ ای جز هرج و مرج نخواهد داشت. همچنین شفاف ­سازی در کنار حداقل اختیار که در سازمان­ های کلاسیک رواج داشته است سبب می­گردد که کارکنان رفتاری رباط گونه از خود نشان دهند و فاقد روح هوشمندانه باشند.

امروزه در سازمان­ های مدرن رهبران در مورد مقصد توضیحات مبسوطی به کارکنان ارائه می­دهند اما در مورد راه و روش توضیحی ارائه نمی­کنند. این بدان معناست که با فراهم آوردن سطح مناسبی از اختیار افراد خود تصمیم می­گیرند که چگونه طی طریق نمایند.

 

به این مطلب امتیاز دهید
[کل: 1 میانگین: 5]
نگاهی هم به این مقاله بیندازید
طراحی چارت سازمانی